برای سومین بار
عزیزم، فکر کنم الان مثل فرشته ها خوابیدی. چقدر زود و سریع سه سال گذشت... سه سال پیش توی همچین لحظه ای منتظر اومدنت بودم تا منو از تنهایی در بیاری. الان نمیتونم به یاد بیارم که من بدون تو و شیطونیات چجوری زندگی می کردم. چقدر جای خالی داشتم وتو پرش کردی. با شیرین زبونیات، با ( مامان من تورو خیلی دوستت دارم، دوست دارم همیشه پیشم باشی) گفتنات. حتی با لجبازی و گریه کردنات. همش شیرینه. شیرین مثل عسل، مثل عشق... حالا من میخوام بهت بگم ( دختر خوب و قشنگ خیلی خیلی دوستت دارم، دوست دارم همیشه پیشم باشی و سالم و خوشبخت و موفق باشی. بوس بوس بوس) ...
نویسنده :
سپیده
10:06